اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه امین

این عشق آتشین زدلم پاک نمی شود / مجنون به غیر خانه ی لیلا نمی شود
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند / هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود

هر روزی که می گذرد، یک روز به ظهور امام زمان نزدیک تر می شویم؛ اما به خود امام زمان چطور؟

به امید روزی که متن اس ام اس ها این باشه: “مهدی آمد، انتظارها هم سرآمد … “

بیا برای فرج روز و شب دعا کنیم
دل امام خویش را ز خود رضا کنیم
عزیز فاطمه، مهدی(ع) دلش پر ز خون است
بیا که بهر خدا از خدا حیا کنیم

سر راهت در انتظارم
برده هجرت صبر و قرارم
جز ظهورت ای گل زهرا
به خدا حاجتی ندارم

بی تو غروب ها همیشگی اند
بی تو صبح ها رویایی اند
بی تو عشق ها دروغی اند
به امید آمدنت، دل ها هوایی اند

از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریادرسی می آید

در انتظار دیدنت همه دلها بیقرارند
ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان نزار

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات      بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست        بهر فرج و ظهور مهدی صلوات

هنوزم انتظار و انتظار است        هنوزم دل به "سیـنـه" بی قرار است  

هنوزم خواب میبینم به شبها    همان مردی که بر اسبی سوار است
 همان مردی که جمعه آید روزی ...    و این پایان خوب انتظار است

بر چهره پر ز نور مهدي صلوات ..... بر جان و دل صبور مهدي صلوات ..... تا امر فرج شود مهيا بفرست ..... بهر فرج و ظهور مهدي صلوات

در کودکی خوانده بودیم" آن مرد درباران آمد"؛ غافل ازاینکه تاآن مردنیاید، باران نمی بارد

ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
یا امام زمان انتظار هم از نیامدنت بی تاب شد ...

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی............چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن..............خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی................................برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام.......................دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی

مهدی جان
سوالی ساده دارم از حضورت     من آیا زنده ام وقــــت ظهورت
 اگر که آمـــــدی من رفته بودم     اسیر سال و ماه و هفته بودم
 دعایم کن دوباره جـــــان بگیرم      بیایـــــم در رکاب تو بمیــــــرم 

آن که بی باده کند جان مرا مست کجاست ؟       آن که بیرون کنداز جان و دلم دست کجاست؟
 آن که سوگند خورم جز به سر او نخورم                 آن که سوگند من و توبه ام راشکست کجاست

http://rrp.blogfa.com/